چرا هرکاری میکنم نمیتونم به اندام ایده آلم برسم و یا رژیمم رعایت کنم؟!
تا حالا شده که از خودت و فیزیک خودت بدت بیاد و خودت رو آدم غیرجذابی بدونی؟! یا اینکه موقع خرید لباس بخاطر اضافه وزنت نتونی اون لباسی رو که دلت میخواد رو بخری؟!
یا توی مهمونی ها و جمع هایی که میری بخاطر اضافه وزن یا ظاهرت خجالت بکشی؟! یا شاید حتی عادت های بد قضایی مشکلات سلامتی مثل کبد چرب، قند، کلسترول و مشکلات قلبی و تنفسی برات به وجود اورده باشه.
اگه این اتفاق ها یا مشابهشون برات پیش اومده باشه احتمالا راه حل های زیادی هم تست کردی مثل رژیم های سنگین گرفتن، پیش دکتر های مختلف رفتن و شایدم استفاده از قرص های لاغری و یا صدها مسیر دیگه که از شر اضافه وزنت راحت شی و بجایی برسی که خودت و ظاهرت رو دوس داشته باشی و سلامتیت رو حفظ کنی اما احتمالا انجام دادن اینکارها یا خیلی سخته بوده برات یا بعد از یه مدتی ۳ ماهه ۶ ماهه و یا حتی یکساله همه چی به حالت قبلش برگشته! امروز میخوام توی این مقاله کوتاه راجع به این موضوع باهات صحبت کنم پس اگر خودت یا اطرافیانت درگیر همچین موضوعی هستی این مقاله رو با دقت تا انتها بخون چون میتونه تغییرات بزرگی رو توی زندگیت ایجاد کنه.
برای جواب دادن به این سوال لازمه یبار خیلی مختصر فلسفه غذا خوردن رو باهم مرور کنیم، ما چرا غذا میخوریم اصلا؟! خب جوابش تقریبا واضحه، ساختار انسان متشکل از سه بعد اصلی هست روح، روان و جسم. جسم ما که پایه اصلی قضیه هست و یجورایی عملا خونه روح و روان ماست نیازهای اساسی و درونی داره که باید تامین بشه که باز شاید بشه گفت که اصلی ترین نیازش همون غذایی هست که میخوریم.
اما سوالم اینه که ایا ما به خود غذایی که میخوریم نیاز داریم؟! قطعا نه! ما در واقع به برخی مواد غذایی که داخل غذایی که میخوریم هست نیاز داریم مثل انواع پروتیین ها، ویتامین و کربوهیدرات ها! اما اگه با خودمون صادق باشیم ما اصلا غذا رو با این رویکرد نمیخوریم.
رفتار غذایی ما بر اساس نیاز بدنمون نیس، در واقع اگه به رفتار غذایی خودت بیشتر دقت کنی متوجه میشی که محور اصلی غذا خوردنت معمولا یکی از موارد زیر هست:
– لذت بردن از غذا
– غذا خوردن حسب عادت هایی که بعضا از بچگی شکل گرفته
– غذا خوردن برای تفریح کردن مثلا اخر هفته ها میری رستوران
خب حالا اگه یه مقداری توی این فسلفه دقیق تر شیم یه نکته ای خیلی واضح هست اینکه هر ۳ تای این ها نیازهای روان ماست!
یعنی ما به مرور زمان و تحت تاثیر الگوهای مخربی که اجتماع و خانواده به ما داده هرگز غذا رو با هدف اصلیش که تامین نیازهای اولیه جسممون هست استفاده نکردیم و صرفا اون رو برای نیازهای روانی خودمون استفاده میکنیم.
حالا هم وقتی میخوایم این رفتار رو اصلاح کنیم باز بخاطر یه بُعد دیگه روانمون داریم اینکارو میکنیم یعنی فیزیک خودمون و هیکلمون رو دوست نداریم بخاطر همین مجدد بدون هیچ اهمیت به خود جسممون تلاش میکنیم اون رو اسیر روانمون کنیم و به هر قیمتی میخوایم اون رو اون شکلی که روانمون میگه تغییرش بدیم یا به همون تعبیر خودمونی ترش به تناسب اندام مدنظرمون برسیم، اما باز شکست میخوریم! اگه خوب به صحبتام تا اینجا گوش داده باشی متوجه میشی علتش هم خیلی واضحه، علت اینه که تو هم بخاطر نیازهای روان خودت میخوای غذا بخوری هم مجدد بخاطر نیازهای روان خودت میخوای غذا نخوری و رژیمت رو حفظ کنی. خب وقتی هم دستور غذا خوردن رو روانت میده و هم دستور رژیم گرفتن رو هم روانت میده نتیجه چی میشه؟! داخلت میشه یه جهنم از احساسات بد از جمله حس عجز و ناتوانی و دوست داشتنی نبودن و هزار تا احساس سمی دیگه مثل تنهایی یا دلسوزی به حال خودت.
تو دائما توی این شرایط گیر میکنی اما بجای پیدا کردن راه حل میری درست و حسابی و ریشه ای هی میری سراغ راه حل های سطحی و تکراری مثلا دنبال یه رژیم جدید میگردی یا مثلا میری باشگاه اسم مینویسی و ۲ ساعت رو تردمیل میدویی که اخرین وعده غذایی که خوردی رو اب کنی تا از شر احساس گناهش خلاص شی و یا صد تا کار مشابه دیگه…مشکل اصلی تو اینه که تو مدت هاست بدون اینکه بفهمی داری از جسمت و از غذاهایی که میخوری سو استفاده میکنی و در واقع همواره احساسات رو پشت اونا قایم میکنی. تو باید سعی کنی احساساتت رو بشناسی و با جریان حقیقی زندگی آشتی کنی و دست از اینکه اینقدر خودت رو شرطی دوست داشته باشی برداری و در واقع خودت رو درست همون جور که در همین لحظه هستی عاشقانه دوست داشته باشی.وقتی اینکارو بکنی خودبخود و بدون هیچ تلاش و زحمتی و بدون هیچ جنگ و درگیری درونی و احساسات بد به راحتی به تناسب اندام میرسی و با جسم خودت مجدد اشتی میکنی. هرگز این موضوع رو یادت نره که مشکل تو برای رسیدن به اندام ایده آلت مشکل دانایی نیست که بخوای با تغییر دادن رژیمت یا عوض کردن باشگاه و یا دکترت اصلاحش کنی در واقع مشکل تو کمبود قدرت درونی توئه که از احساسات متضاد داخلیت نشات میگیره، دنبال حل کردن مشکل کمبود قدرتت باش تا خودبخود زندگی تغییر کنه.