مطالب آموزشی

راه‌های درمان ذهن شکاک؛ علت شک به همسر چیست؟

حسادت یکی دیگر از دلایلی است که شک را به دنبال دارد. نشانه‌های حسادت ناشی از بدگمانی شامل: عزت نفس پایین، احساس نا امنی، پاییدن همسر و کنترل او، هیجانات منفی نسبت به همسر، دلبستگی اجتنابی و … می‌باشد. شک به شریک زندگی باعث می‌شود که به طور پیوسته رفتارهای او را تفسیرکرده رفتارها و حرف‌های او  به گونه‌های متفاوت تعبیر شود و در نتیجه اعتماد کاهش پیدا می‌کند و وارد چرخه‌ی معیوبی شده که پیدا کردن دلایلی برای حسادت افزایش می‌یابد و در ادامه‌ی آن سوءظن‌ها و شک‌ها پایدارتر می‌شوند.

هدف از ازدواج رسیدن به آرامش و سکون است و این هدف زمانی تحقق پیدا می‌کند که در زندگی مشترک اعتماد وجود داشته باشد و به وسیله‌ی آن می‌توان صمیمیت رابطه‌ی زناشویی را حفظ کرد همچنین وجود اعتماد و اطمینان بین اعضای خانواده در زندگی خانوادگی نقش مهمی را ایفا می‌کند و در حالت کلی می‌توان نتیجه گرفت که پایه و اساس هر رابطه‌ای اعتماد است و زمانی که اعتماد متقابل وجود نداشته باشد رابطه را آسیب پذیر خواهد کرد، زیرا که عدم وجود اعتماد در زندگی زناشویی با بد گمانی، بدبینی و شکاکی همسر همراه است و این رفتارها به مرور زمان باعث به وجود آمدن احساساتی نظیر نا امیدی، نا باوری، عصبانیت و افسردگی خواهد شد.

زنان و مردانی که به اختلالات روحی و روانی نظیر پارانوئید مبتلا هستند دچار شک و بدبینی مفرط می‌باشند و با ظن و شک، اعمال و رفتار دیگران را تفسیر می‌کنند و آن‌ها را تهدید آمیز و آسیب زننده برداشت می‌کنند.

چنین افرادی نسبت به وفاداری و تعهد دیگران مشکوک هستند و به کسی اعتماد نمی‌کنند و ممکن است بدون وجود دلایل واقعی به همسر خود شک کنند. از آغاز آشنایی نسبت به رفتارهای ظریف و نامحسوس آن‌ها که حاکی از عدم اعتماد، تهمت زنی و مو شکافی آزار دهنده در مورد تمایلات و انگیزه هایتان است، هشیار باشید. چنین افرادی به دلیل داشتن عواطف ناسالم نیازمند درمان در مرکز مشاوره توسط متخصص هستند که برخی از این موارد می‌تواند به صورت مشاوره تلفنی نیز انجام شود.

حسادت یکی دیگر از دلایلی است که شک را به دنبال دارد. نشانه‌های حسادت ناشی از بدگمانی شامل: عزت نفس پایین، احساس نا امنی، پاییدن همسر و کنترل او، هیجانات منفی نسبت به همسر، دلبستگی اجتنابی و … می‌باشد. شک به شریک زندگی باعث می‌شود که به طور پیوسته رفتارهای او را تفسیرکرده رفتارها و حرف‌های او  به گونه‌های متفاوت تعبیر شود و در نتیجه اعتماد کاهش پیدا می‌کند و وارد چرخه‌ی معیوبی شده که پیدا کردن دلایلی برای حسادت افزایش می‌یابد و در ادامه‌ی آن سوءظن‌ها و شک‌ها پایدارتر می‌شوند.

علت شک به همسر چیست؟

 

علل شک به همسر یکی‌ دو تا نیست، اما برخی از آنها از بقیه مهم‌ترند. گاهی علائم خیانت دلیل ایجاد شک هستند و گاهی حسادت. بسته به‌نوع تفسیری‌که از این نشانه‌ها داریم و احساسات درونی‌مان، این شک ممکن است واقعی باشد یا فقط درذهنِ ما ایجاد شده باشد.

مشاهدهٔ علائم مربوط به خیانت: آیا همهٔ این‌ها فقط درذهن ماست یا مصداق واقعی دارد؟
متداول‌ترین علت شک به همسر مشاهدهٔ علائم و نشانه‌هایی است که ازخیانت او حکایت می‌کنند. تعداد این نشانه‌ها زیاد است. برخی از آن‌ها می‌توانند کاملا ظریف باشند (به‌عنوان‌مثال، طولانی‌ترشدن ساعات کاری همسر)، اما برخی دیگر واضح‌ترند (برای نمونه، پی‌بردن به اینکه همسر به بیماری‌های مقاربتی مبتلا شده است).

برخی از علائم خیانت عبارت‌اند از:

 

هدیه‌های غیرمنتظره، استشمام بوی عطر زنانه یا افترشیو مردانه از همسر، طولانی‌ترشدن ساعات‌کاری، ترک‌اتاق درهنگام پیام‌دادن یا صحبت کردن با تلفن، تغییردادن رمزعبور تلفن، مشاهدهٔ برخی داروها برای درمان بیماری‌ها و مشکلات آمیزشی و نظایر آنها.

در یک مطالعه که روی ۱۰۰۰ نفر شرکت‌کننده از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا انجام شد، مشخص شد متداول‌ترین نشانه‌هایی که بیشتر افراد (۵۳ تا ۵۵ درصد) آن‌ها را شک‌برانگیز قلمداد می‌کردند عبارت‌اند از:
کاهش تعداد دفعات رابطه‌ٔجنسی؛
ترک‌اتاق درهنگام پیام‌دادن؛
نوسانات خلقی همسر.
باوجود اینکه این علائم از همه متداول‌تر هستند، اما نسبت‌به برخی از نشانه‌ها خفیف‌ترند و این‌طور نیست که افراد همیشه آنها را شک‌برانگیز تلقی کنند. آن‌دسته از نشانه‌هایی‌که بیشتر از هرچیز شک افراد را تقویت می‌کنند عبارت‌اند از:

ابتلا به عفونت‌های آمیزشی؛
یافتن تصاویری از عکس‌های نامناسب و مستهجن در تلفن همسر؛
و ممانعت شدید او از اینکه همسرش به تلفن دست بزند.
نوع تفسیر افراد از این نشانه‌ها باتوجه‌به جنسیت متفاوت است. در این نظرسنجی، مشخص شد زنان بیشتر از مردان نشانه‌های مربوط‌به تلفن را مشکوک می‌دانستند. تعداد زنانی‌که فکر می‌کردند شریک‌زندگی‌شان رمزش را به‌طور مشکوکی تغییر داده است ۷۳ درصد بیشتر از مردان بود. درمقابل، تعداد مردانی‌که ترک‌اتاق درهنگام پیام‌دادن را مشکوک‌تر می‌دیدند، ۳۸ درصد بیشتر از زنان بود.

 

حسادت: من باید تنها فرد مهم در زندگی تو باشم!

 

حسادت در روابط عاطفی یکی دیگر از عواملی است که منجر به شک می‌شود. حسادت انواع مختلفی دارد. یکی از انواع حسادت، حسادت واکنشی است و زمانی اتفاق می‌افتد که شریک‌زندگی‌تان به‌خاطر فردی دیگر شما را ترک می‌کند. در این شرایط، رابطهٔ فعلی‌تان را باخته‌اید و رابطهٔ جدیدی بدون وجود شما درحال شکل‌گیری است. نوع دیگر حسادت که صرفا باتوجه‌به ذهن ما ایجاد می‌شود و ارتباطی با اعمال واقعی شریک‌عاطفی‌مان ندارد، حسادت ناشی‌از بدگمانی است. تحمل این نوع حسادت سخت‌تر است، زیرا مطمئن نیستیم که واقعیت چیست و نمی‌دانیم چه واکنشی باید نشان بدهیم. علائم حسادت ناشی‌از بدگمانی عبارت‌اند از:

ناامنی بیشتر؛
دلبستگی اجتنابی بیشتر؛
حسادت مزمن بیشتر؛
عزت نفس پایین‌تر؛
هیجانات منفی مداوم نسبت‌به شریک‌زندگی؛
پاییدن همسر و بررسی فعالیت‌های او؛
شنود تماس‌های تلفنی او؛
چک‌کردن پیام‌هایش؛
زیروروکردن وسایل شخصی‌اش؛
احساس ناامنی درزمانی‌که همسر به فردی توجه می‌کند که ممکن است رقیب احتمالی باشد.
ناامنی و تخیل فعال دو مؤلفهٔ مهم از حسادت ناشی‌از بدگمانی هستند. البته بیشتر مواقع این افکار کاملا غیرمنطقی به‌نظر می‌رسند.

معمولا هرچیزی که نامعلوم و مشکوک باشد و نتوانیم توضیحی برای آن پیدا کنیم ما را هیجان‌زده می‌کند، زیرا آن را غیرعادی تلقی می‌کنیم. هنگامی‌که اوضاع باثبات می‌شود، دیگر دلیلی برای اینکه سیستم ذهنی ما هشیار و گوش‌به‌زنگ باشد وجود ندارد. شرایط مبهم ماهیتی ناقص دارند و به‌همین‌دلیل می‌توانند برای رابطه خطرآفرین باشند.  خیانت به همسر هم ازجمله مواردی است که ماهیت ناقص دارد. افرادی‌که به همسر خیانت می‌کنند شاید رضایت عمیقی را احساس کنند، اما همچنان مشتاق‌اند که بیشتر در این رابطه پیش بروند و رضایت بیشتری کسب کنند.

شک نوعی فرض خود انجام (self-fulfilling prophecy) به‌شمارمی‌رود. بذرهای اولیهٔ شک به وفاداری شریک‌زندگی، دامنهٔ وسیع‌تری از بی‌اطمینانی را به وجود می‌آورد. شک به همسر سبب می‌شود دائما رفتارهای همسرمان را تفسیر کنیم و به‌هرطریقی او را بیازماییم. هر رفتار، اقدام یا کلمه را به‌عنوان نشانه‌ای با معنای متفاوت تعبیر می‌کنیم که حس بی‌اعتمادی را تقویت و تشدید می‌کند؛ بنابراین در یک چرخهٔ معیوب بی‌پایان، هرچه دلایلی که برای حسادت پیدا می‌کنیم بیشتر می‌شوند، سوءظن‌مان محکم‌تر و پیداکردن دلایل راحت‌تر می‌شود. انرژی شدید حسادت در ما جمع می‌شود و از درون ما را می‌بلعد.

ازآنجاکه شک به همسر سبب می‌شود بیشتر به رفتارهای همسرمان دقت کنیم، توجه‌مان هم به او بیشتر می‌شود. به‌این‌ترتیب او هم احتمالا بدش نمی‌آید طوری رفتار کند که بیشتر به او شک کنیم و نگران پایان‌یافتن رابطه‌مان باشیم.

بهترین دوست از جنس‌مخالف: آیا این می‌تواند تهدیدی پنهانی باشد؟

 

یکی از موارد شکاک‌شدن افراد نسبت‌به همسر، وجود دوستی صمیمی از جنس‌مخالف است. در یک مطالعه که محققان روی ۳۴۶ نفر از افراد بین ۱۸ تا ۶۴ سال انجام دادند، مشخص شد افرادی‌که در مرحلهٔ نامزدی هستند بیشتر از سایر افراد (متأهل یا درمرحله آشنایی) نسبت‌به این دوستی نگرش منفی دارند. همچنین این افراد هنگامی‌که از سوی این دوست احساس تهدید می‌کنند، بیشتر تمایل دارند به همسرشان پرخاش کنند تا اینکه با او دربارهٔ این شرایط صحبت کنند یا ارتباطی سازنده برقرار کنند.

امکان بروز عشق بین دوستان از جنس‌مخالف اغلب موضوع بسیاری از فیلم‌هایی بوده است که دوستی‌های افلاطونی را به تصویر می‌کشند. این فیلم‌ها اصرار دارند ثابت کنند که همیشه احتمالش وجود دارد که زن و مردی که بهترین رفقای هم هستند کششی پنهانی نسبت‌به یکدیگر داشته باشند. البته این‌طور نیست که فقط دنیای سینما به این موضوع اهمیت بدهد، این امر از دیرباز موضوع مطالعهٔ روانشناسان و جامعه‌شناسان هم بوده است.

معمولا فرهنگ عامهٔ مردم این عقیده را تقویت می‌کند که شریک‌عاطفی فردی که بهترین دوستش از جنس‌مخالف است، همیشه باید مراقب و گوش‌به‌زنگ باشد. شاید به‌همین‌دلیل است که بیشتر افراد تمایلی ندارند بهترین دوست همسرشان از جنس‌مخالف باشد.

فرض دگرجنس‌گراهنجاری (Heteronormative) بر این اصل استوار است که طبیعت انسان ایجاب می‌کند دو جنس مخالف نسبت‌به هم کشش داشته باشند. این فرض ازنظر اجتماعی ما را طوری شکل داده است که مردان و زنان را به‌عنوان شریک عشقی یا جنسی درنظر بگیریم. به‌همین‌دلیل فرض‌شایع این است که دوستی بین مردان و زنان می‌تواند به چیزی بیشتر از یک دوستی ساده تبدیل شود.

هنوز مشخص نیست که آیا ارتباط بین نگرش‌های منفی نسبت به دوستی‌های با جنس‌مخالف و حسادت شدید می‌تواند به‌دلیل باورهای شخصی فرد نسبت‌به نقش جنسیت‌های مختلف باشد یا خیر.

به‌عنوان‌مثال، زنی با عقاید سنتی‌تر دربارهٔ جنسیت ممکن است به بهترین دوست همسرش که او هم یک زن است به‌چشم یک تهدید بنگرد. او ممکن است این طور فکر کند که من باید تنها زن زندگی تو باشم و باید بتوانم همهٔ خواسته‌های تو را برآورده کنم؛ بنابراین نیازی به زن دیگر نیست. تو هم اگر عاشق منی، فقط باید به من رو کنی. یک مرد با همین عقاید سفت‌وسخت دربارهٔ نقش جنسیت‌ها، ممکن است نسبت‌به همسرش احساس مالکیت داشته باشد و بگوید همسر من فقط و فقط متعلق به من است.

نتایج این مطالعه نشان داد وضعیت رابطه می‌تواند درمیزان اعتماد افراد به چنین دوستی‌هایی نقش داشته باشد. جالب‌ترین یافته این مطالعه این بود که بیشترین مشکل را نامزدها داشتند. این افراد بیشتر تمایل داشتند از رابطه‌شان محافظت کنند؛ شاید به این دلیل که نزدیک‌به عروسی بودند و نمی‌خواستند هیچ‌چیز یا هیچ‌کس (ازجمله دوستی از جنس‌مخالف) ازدواج آینده آن‌ها را به خطر اندازد. آن‌ها اظهار داشتند که ازبین تمام انواع زوج‌ها درمراحل مختلف از آشنایی تا متأهلی، این نامزدها بودند که بیشتر از هرکسی درشرایط پراسترس قرار داشتند. نامزدها از یک‌سو استرس یکی‌کردن دو زندگی جداگانه را دارند و ازسوی دیگر، به‌دلیل برنامه ریزی برای مراسم عروسی که می‌تواند با مشکلات متعددی ازجمله مشکلات خانوادگی، محدودیت‌های مالی و نظایر آن‌ها همراه باشد تحت فشارند. هردوی این عوامل استرس طولانی‌مدتی را در افراد و روابط باقی می‌گذارند.

استرس می‌تواند مشخصا عامل‌خطر برای احساس حسادت باشد. هنگامی‌که استرس داریم، به‌روش‌های ناسالمِ مقابله با این موضوع روی می‌آوریم. امنیت‌مان کاهش می‌یابد و احتمال زیادی دارد بخواهیم دنیای اطراف‌مان را کنترل کنیم. چسبیدن‌به این تغییر هویت سبب می‌شود ناامنی در وجودمان بیدار شود. ازآنجاکه نمی‌دانیم بهترین راه کنارآمدن با آن چیست، کنترل شریک‌زندگی را تنها راه مقابله با این مشکل تلقی می‌کنیم. مطمئنا این روشی ناسالم است، اما قابل‌درک است.

 

آیا جاسوسی در کارهای همسر چاره‌ساز است؟

 

بسیاری از افرادی‌که به همسرشان شک می‌کنند، به‌دنبال راهی برای اثبات این موضوع هستند. بیشتر افراد از این‌کار احساس گناه‌ می‌گیرند. در نظرسنجی‌ای که از آن صحبت کردیم، مشخص شد میزان پشیمانی افراد از این‌کار به این بستگی داشت که آیا شواهدی پیدا می‌کردند یا خیر. محققان از شرکت‌کنندگان خواستند از بین ۱ (بدون احساس پشیمانی) تا ۱۰ (بیشترین حس پشیمانی) عددی را انتخاب کنند. متوسط افراد عدد ۳ را انتخاب کردند. به‌طورکلی اروپایی‌ها بیشتر از آمریکایی‌ها عذاب‌وجدان داشتند. براساس تفکیک جنسیت، پشیمانی مردان برای پاییدن همسر بیشتر از زنان بود. جالب اینجاست که تعداد آمریکایی‌هایی که اصلا از کارشان پشیمان نبودند، دوبرابر اروپایی‌ها بود (۴۱ درصد در برابر ۲۱ درصد).

براساس این نظرسنجی، پشیمانی افرادی‌که همسرشان را تعقیب می‌کردند و شواهدی می‌یافتند، بیشتر از افرادی بود که شواهدی پیدا نمی‌کردند. همین امر دربارهٔ چک‌کردن پیام‌های همسرشان هم صادق بود.

یک تفاوت جالب دربین مردان و زنانی وجود داشت که به‌امید یافتن شواهد از دوستان مشترک‌شان تحقیق می‌کردند. مردان زمانی‌که نمی‌توانستند چیزی را کشف کنند از اینکه این موضوع را با دوستان‌شان مطرح کرده بودند پشیمان می‌شدند، اما زنان زمانی بیشتر پشیمان می‌شدند که چیزی را پیدا می‌کردند!

جاسوسی‌کردن در کارهای همسر را نمی‌توان رویکردی سالم دانست. درست است که تعقیب همسر یا چک‌کردن پیام‌های او مطمئن‌ترین راه برای کشف خیانت است، اما با این روش خواه شواهدی پیدا بشود خواه نشود، اعتماد همسرتان را هم از دست خواهید داد.

آیا تماشای ویدئوها یا فیلم‌های مستهجن خیانت است؟

 

یکی از دلایلی‌که ممکن است فردی به همسرش اجازهٔ دسترسی‌به تلفنش را ندهد، می‌تواند تماشای فیلم‌های نامناسب ازطریق گوشی باشد (۶۱ درصد از ترافیک یکی از معروف‌ترین سایت‌های پورن درسال ۲۰۱۶ ازطریق تلفن همراه بود). علاوه‌برآن، برخی افراد تماشای چنین ویدئوهایی را نوعی خیانت (یا پیش‌زمینه ورود به خیانت) می‌دانند. گروه‌های معروفی مانند Fight the New Drug که مخالف پورنوگرافی هستند، می‌گویند «اگر خوش‌تان نمی‌آید که همسرتان را با فردی دیگر در منزل‌تان ببینید، پس نباید تماشای چنین ویدئوهایی برای‌تان راحت باشد». شاید این دیدگاه‌ها تاحدودی افراطی به‌نظر بیایند و خیلی‌ها با آن مخالف باشند، اما یک نظرسنجی منتشرشده در یکی از سایت‌های پورن که بیش‌از ۲۴،۰۰۰ نفر در آن شرکت کردند، نشان داد که ۳۲ درصد از زنان تماشای این ویدئوها را بدون حضور خودشان نوعی خیانت می‌دانند. ازآنجاکه این موضوع هنوز مبهم است در نظرسنجی روی اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها از شرکت‌کنندگان پرسیدند که اگر همسرشان از آن‌ها سؤال کند هر چند یک‌بار فیلم مستهجن می‌بینند، چه واکنشی نشان خواهند داد.

نتیجه این بود که مردان تقریبا سه‌برابر زنان دربارهٔ این موضوع دروغ گفتند. زمانی‌که تمایل پیدا کردند حقیقت را بگویند، تقریبا دوبرابر مردان گفتند که درهنگام تماشای این ویدئوها احساس خوبی نداشتند.

به‌نظر می‌رسد اروپایی‌ها بیشتر از آمریکایی‌ها بر این باورند که تماشای این فیلم‌ها مربوط به حریم خصوصی افراد است. به‌همین‌دلیل اروپایی‌ها هفت‌برابر بیشتر از آمریکایی‌ها از افشای اینکه هرچند وقت به سایت‌های پورن سر می‌زنند خودداری کردند.

به‌هرحال مخفی‌نگه‌داشتن تماشای ویدئوهای نامناسب دربین زوجین رویکرد سالمی به‌شمار نمی‌رود. یک مطالعه نشان داد مخفی‌کاری در این زمینه اوضاع رابطه را بدتر می‌کند و نارضایتی بیشتری را به‌همراه دارد.
آیا خیانت‌کاران کامیاب و خوشحال هستند؟
یک حلقهٔ بازخورد جالب در دنیای خیانت‌کاران وجود دارد. براساس یک مطالعه، خیانت‌کاران به‌احتمال‌زیاد خودشان هم به همسرشان مشکوک هستند. بخشی از این پارانویا به‌این‌دلیل است که آن‌ها می‌دانند که خودشان درحال خیانت هستند، بنابراین براین باورند که همسرشان هم همین‌کار را می‌کند. بااین‌حال دلیل دیگری هم وجود دارد و آن این است که بسیاری از افراد خیانت‌کار تمایل دارند با یکی مثل خودشان قرار بگذارند؛ بنابراین خیانت نوعی مجازات‌نفس هم هست؛ چرا که افراد خیانت‌کار به همسرشان سوءظن پیدا می‌کنند و این شک آن‌ها را از درون می‌خورد. بیشتر اوقات هم شک‌شان به‌یقین تبدیل می‌شود. بااین‌حال بسیاری از خیانت‌کاران هم هستند که خودشان را رذل نمی‌دانند و اغلب احساس می‌کنند که برای کارهایشان توجیهات درستی دارند. یک مطالعهٔ اخیر نشان داد که متداول‌ترین دلایل خیانت‌کاران برای توجیه خودشان، تمایل برای استقلال بیشتر و برآورده‌نشدن نیازهای‌شان ازجانب همسر بوده است. مخصوصا وقتی خیانت‌کاران درنهایت متوجه می‌شدند که همسرشان به آن‌ها وفادار نبوده است، بیشتر به خودشان حق می‌دادند (حتی اگر خودشان زودتر خیانت را شروع کرده بودند).

 

راه‌های درمان شک به همسر؛ علت شک به همسر چیست؟

چارهٔ ذهن شکاک چیست؟

 

شک می‌تواند پیامدهای بسیار بدی بر جسم و ذهن ما داشته باشد. برای کنارآمدن با این مشکل، قبل‌از هرچیز باید علل شک (اینکه آیا به‌دلیل مشاهدهٔ علائم خیانت است یا از روی حسادت) برطرف شود. همان‌طور که در بخش قبل دیدیم، بسیاری از رویکردهایی‌که برای مقابله با شک به همسر اتخاذ می‌شوند ممکن است درست نباشند.
صدای منتقد درونی را خاموش کنید
الیزابت بوئن (نویسنده ایرلندی) می‌گوید: «حسادت چیزی جز احساس تنهایی دربرابر دشمنانی که به تو لبخند می‌زنند نیست».

این جملهٔ ساده یک مفهوم کامل را درذهن ما ایجاد می‌کند: دیگران خوشحال‌اند، لحظات لذت‌بخشی را سپری می‌کنند و می‌خندند، درحالی‌که ما تنها مانده‌ایم تا مثل یک احمق به‌نظر برسیم.

بااین‌حال، تصور نکنید همیشه دشمنان لبخندبه‌لبی که فکر می‌کنیم دراطراف ما حضور دارند ما را به‌سوی حسادت سوق می‌دهند. آن «منشی خوش‌برورو» و «عشق دوران دانشگاه» به‌ندرت تهدیدی برای رابطه‌مان هستند؛ آن چیزی‌که می‌تواند خطری واقعی برای صمیمی‌ترین روابط ما باشد، حالت منکوب‌کنندهٔ شکی است که این افراد سبب به‌وجودآمدن آن در ما می‌شوند.

اقداماتی که به‌دلیل شک به همسر انجام می‌دهیم می‌تواند یک رابطه عاشقانه را خراب کند، به آرامی پیوندی دیرینه را از بین ببرد یا حتی به تهمت‌هایی جدی منجر شود. حتی استفاده از تکنولوژی‌ می‌تواند بی‌اعتمادی و دروغ را دربین زوجین به وجود آورد. ایمیل، پیامک و فیسبوک‌ می‌توانند بستر مناسبی برای ارتباطات جدید و دروغین باشند. هنگامی‌که درهای ارتباطات بی‌حساب‌وکتاب باز می‌شود، امواج حسادت جریان می‌یابند.

حسادت چیزی نیست که بتوانیم روی آن کنترل زیادی داشته باشیم. این یک حس طبیعی و غریزی است که هرکسی ممکن است در برهه‌ای از زندگی‌اش آن را احساس کند. مشکل حسادت این است که روی احساسات و نگرش‌های دیگر را می‌پوشاند و خودمان و همسرمان را آزار می‌دهد. چیزی که اغلب در قلب حسادت نهفته است، خودش تهدید نیست؛ اما ما را تحریک می‌کند تا خودمان را عذاب دهیم و با افکار انتقادی خودمان را سرزنش کنیم.

افکاری که درهنگام حسادت داریم درواقع افکار انتقادی نسبت‌به خودمان هستند. با خودمان می‌گوییم: «آخه توی اون آدم چی دیده که در من نمی‌بینه؟». این فکر سریعا به‌فکر دیگری تبدیل می‌شود: «اون خیلی زیباتر/ لاغرتر/ موفق‌تر از منه». حتی اگر بدترین ترس‌های ما به واقعیت تبدیل شوند و مطمئن باشیم همسرمان با فردی دیگر دارد به ما خیانت می‌کند، باز هم مستقیم از دست خودمان عصبانی می‌شویم و به خودمان می‌گوییم: «بس‌که احمق و نچسب هستم. لابد دوست‌داشتنی نیستم».

این صدای منتقد درونی احساس تحقیری در ما ایجاد می‌کند که می‌تواند از خود تهدید برای ما دردناک‌تر باشد. صدای منتقد درونی ما را در روابط‌مان همراهی می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که: «اون بهت اهمیت نمی‌ده» یا «نمی‌تونی بهش اعتماد کنی، از خودت دورش کن».

ممکن است این معلم درونی از تجربیات منفی که در کودکی داشته‌ایم شکل گرفته باشد. ممکن است شاهد روابطی مخرب بوده باشیم یا اینکه یکی از والدین باعث شده باشند احساس بدی نسبت‌به خودمان پیدا کنیم. اگر در کودکی ما را تحقیر کرده یا نادیده گرفته باشند، بسیار محتمل است که این ناامنی را با خودمان تا بزرگ‌سالی همراه ببریم و در روابط عاشقانه‌مان وارد کنیم.

هنگامی‌که سوءظن‌های بی‌جا را به خودمان راه می‌دهیم یا همسرمان را به «حواس پرتی، بی‌عاطفگی یا بی‌رحمی» متهم می‌کنیم، بسیار مهم است که بررسی کنیم آیا این موضوع واقعی است یا محصول صدای منتقد درونی ماست.

صدای منتقد درونی تا مدت‌ها پس‌ازاینکه موضوع برطرف شده است به انتقاد از ما ادامه می‌دهد. به‌همین‌دلیل آسیب‌هایی جدی و طولانی به ما وارد می‌شود. با گذشت زمان از چیزی‌که هستیم فاصله می‌گیریم و به چیزی تبدیل می‌شویم که صدای منتقد درونی ما می‌گوید.

برای نمونه، هنگامی‌که تلفن‌همراه همسرمان را جستجو می‌کنیم تا در آن پیامی مشکوک ازجانب جنس‌مخالف پیدا کنیم، به‌احتمال‌زیاد از روی اعتماد به نفس نداشتن و بی‌اعتمادی قدیمی ماست و ربطی به‌شرایط فعلی ندارد. حتی اگر پیامی ازجانب همسر سابقش پیدا کنیم یا بفهمیم که با همکارش که فردی بسیار جذاب است در یک رویداد کاری شرکت کرده است، ممکن است چنان واکنش شدیدی نشان بدهیم که برای هردوی ما ناخوشایند باشد.

این حملات منفی و نسنجیدن آن‌ها می‌تواند به فرض خودانجام بینجامد که درنهایت فاصله‌ای حقیقی بین ما و همسرمان ایجاد می‌کند و او را به دیگری نزدیک می‌کند. حتی وقتی بدترین ترس‌های ما تحقق می‌یابند، نباید اقدامی انجام دهیم که حملاتی را که صدای منتقد درونی ما علیه ما به‌کارگرفته است تأیید کند.

درک ریشه‌ها، محرک‌ها و دلایل برای احساس حسادت، بخش مهمی ازحفظ رابطه سالم هستند. برای این‌کار، باید ازصدای منتقد درونی که سبب ایجاد تردیدها و تضعیف اعتمادبه‌نفس‌مان می‌شود آگاه باشیم. اگر این افکار را شناسایی کنیم می‌توانیم آن‌ها را به‌عنوان دشمنان خندان به چالش بکشیم. همان‌هایی که می‌خواهند ما درنهایت تنها بمانیم. می‌توانیم علیه این افکار که به ما می‌گویند باید به همسرمان بی‌اعتماد باشیم عمل کنیم.

اگرچه به‌چالش‌کشیدن این افکار درابتدا ممکن است سبب اضطراب ما شود و حتی در کوتاه‌مدت صدای این حملات را تشدید کند، در درازمدت ما را تقویت خواهد کرد و ارتباط‌مان را با همسرمان بهبود خواهد بخشید. هرچه این دشمن درونی را ضعیف‌تر کنیم، حس‌مثبت را در خودمان بیشتر تقویت می‌کنیم. این به ما امکان می‌دهد واقعیت را بپذیریم که عاشق همسرمان هستیم و تصور نادرستی را که قرار است به ما خیانت شود رد کنیم. اگر هم خیانتی وجود داشته باشد، می‌توانیم با درایت بیشتری برای آن تصمیم گیری کنیم؛ اما به‌شرطی‌که اجازه ندهیم صدای منتقد درونی بر ما چیره شود.

 

سوءظن‌تان را مستقیم با همسرتان مطرح کنید

 

براساس داده‌های نظرسنجی، در ۴۲٫۸ درصد از موارد روش مستقیم به اعتراف می‌انجامید. افرادی‌که ترجیح دادند روش غیرمستقیم را انتخاب کنند (مثلا جاسوسی همسر را بکنند) فقط در ۲۳ درصد از موارد موفق به اعتراف‌گرفتن شدند.

یک دلیل استفاده ازروش غیرمستقیم می‌تواند این باشد که بدون شواهد محکم بسیار سخت است که طرف‌مقابل را وادار به‌پذیرش گناه کنیم. ۲۷ درصد از افراد در نظرسنجی گفتند که از اپلیکیشن‌های ردیابی همسر استفاده می‌کردند تا ببینند همسرشان کجا می‌رود (۷ درصد از آن‌ها حتی زمانی‌که به همسرشان شک هم نداشتند این کار را می‌کردند). اینکه این کار از نظر قانونی ممنوع است یا نه کمابیش مبهم است، زیرا هر کشوری قوانین مخصوص خودش را در این زمینه دارد.

پیامدهای هیجانی ناشی‌از فریب‌خوردن در رابطه می‌تواند ویرانگر باشد، به‌همین‌دلیل بهتر است با همسرتان دربارهٔ این موضوع به‌شکل مستقیم صحبت کنید و احساس‌تان را بگویید. اگر سوءظن شما کاملا بی‌اساس باشد، یک گفتگو می‌تواند دربارهٔ اینکه چرا این افکار را دارید و اینکه چطور می‌توانید از بروز مجدد آن‌ها جلوگیری کنید سودمند باشد. اگر هم او به‌ناحق به شما مشکوک است، رسیدگی صریح به این مشکل همیشه بهتر از جاسوسی‌کردن است.

‫0/5 ‫(0 نظر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *