شناخت و درک دیگران به خصوص شریک زندگی، کار آسانی نیست و پدیده ای نیست که به طور ذاتی آن را همراه خود داشته باشیم، بلکه با گذر زمان و با مکالمات بهتر و بیشتر می توانیم به آن دست پیدا کنیم.
معنی درک شریک زندگی
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مریج، درک شریک زندگی خود به این معنی است که بدون اینکه از او در مورد آن سوال بپرسید بدانیم منظور آنها و اهداف آنها چیست. این یک دانش ناخودآگاه است که فرد در مورد الگوهای رفتاری و افکار شریک زندگی خود ایجاد می کند.
اگر یاد گرفته باشید که چگونه شریک زندگی خود را درک کنید، احتمال سوء تفاهم و ارتباط نادرست کمتر است. شما قادر خواهید بود آنچه را که آنها می خواهند بگویند، بدست آورید، حتی زمانی که نمی توانند دقیقاً آن را به شما بگویند.
یک ژست، یک بیان یا یک کلمه از طرف شریک زندگی تان، نیت و پاسخ او را به شما نشان می دهد، اگر برای شناخت بهتر یکدیگر وقت گذاشته باشید.
چرا مهم است که شریک زندگی خود را درک کنید
اگر تفاهم مفیدی بین زوجین در مورد یکدیگر و در مورد انتظاراتی که از یکدیگر دارند وجود داشته باشد، یک ازدواج می تواند سالم و شاد بماند.
اگر زوجی فاقد تفاهم بین فردی باشد، به دلیل سوء تفاهم و فرضیات نادرست در مورد یکدیگر، ناگزیر به درگیری خواهند شد. تعارضات کمتر، همراه با درک بهتر از یکدیگر، ازدواج سالم و شادتری را به همراه خواهد داشت.
تحقیقات در مورد پویایی زوج ها نشان می دهد که درک شریک زندگی یکی از ضروریات یک رابطه قوی بین دو نفر است. این شامل آگاهی از سوابق شخصی یکدیگر، انتظارات متفاوت از ازدواج و تجربیات آسیب زای گذشته است.
شرکا باید احساس کنند که یکدیگر را درک می کنند تا احساس کنند با یکدیگر پیوند دارند. آنها احساس ارزشمندی می کنند، توسط شریک زندگی خود شنیده و دیده می شوند. و این به نوبه خود شادی کلی را که هر دو طرف در ازدواج تجربه می کنند افزایش می دهد.
15 گام برای درک شریک زندگی خود
اغلب درک شریک زندگی ممکن است سخت و پیچیده باشد. با این حال، درک چیزی است که می توانید در طول زمان آن را توسعه دهید. اگر شریکی مشتاق و باز باشید، می توانید دیدگاه شریک خود را به راحتی درک کنید.
یادگیری نحوه درک شریک زندگی خود نیازمند کمی تلاش و بررسی دقیق است. مراحل ذکر شده در زیر را امتحان کنید و مشاهده کنید که رابطه خود به زیبایی تغییر می کند:
1. ابتدا خودتان را درک کنید
ضروری است که ابتدا درک درستی از احساسات، نیات و تعصبات خود داشته باشید. اینها گرد هم می آیند تا بر درک شما از همه چیز و همه افراد اطرافتان تأثیر بگذارند.
هنگامی که خودتان را بشناسید، پس از جدا کردن تعصب خود از موقعیت، می توانید رفتار و احساسات شریک خود را بهتر بسنجید. همچنین به شما کمک می کند بین رفتار شریک زندگی خود و رفتار خود تشابهاتی ایجاد کنید و در نتیجه نسبت به آنها درک بیشتری داشته باشید.
2. از «عبارات من» استفاده کنید
یک ابزار و عادت مفید که می تواند به شما یاد دهد که چگونه شریک زندگی خود را درک کنید، “گزاره های من” هستند. جملاتی که با کلمه «شما» شروع میشوند، برای متهم کردن شریک زندگیتان طراحی شدهاند، مانند «شما بد هستید».
«گزارههای من» یا جملاتی که با کلمه «من» شروع میشوند، تجربیات و احساسات شما را بدون استفاده از زبان سرزنش و اتهام منتقل میکنند. این اظهارات باعث نمی شود که شریک زندگی شما در گوشه و کنار و در نتیجه حالت دفاعی احساس کند.
تحقیقات نشان میدهد که «گزارههای من» ابزارهای ارزشمندی در حل تعارض هستند و به افراد کمک میکنند تا دیدگاههای یکدیگر را راحتتر درک کنند.
3. آن را در اولویت قرار دهید
درک همسر یا شریک زندگی خود چیزی نیست که به طور ذاتی به آن علم داشته باشید. اگر ذهنیت مناسبی داشته باشید، می توانید این مهارت را در طول زمان توسعه دهید.
درک شریک زندگی خود را در اولویت خود قرار دهید، زیرا این تنها راهی است که می توانید مطمئن شوید که چگونه شریک زندگی خود را درک کنید. شما باید آگاهانه برای ایجاد درک از شریک زندگی خود تلاش کنید و منتظر نباشید تا جادو به خودی خود اتفاق بیفتد.
4. به نشانه های زبان بدن توجه کنید
آن شانه انداختن را دیدی؟دیدی نفس عمیقی کشیدند؟ این نشانهها میتوانند در یادگیری نحوه درک بهتر شریک زندگیتان کلیدی باشند.
زبان بدن و نشانه های فیزیکی چیزهای زیادی را در مورد احساس یک فرد در پاسخ به موقعیت ها، اعمال یا کلمات خاص نشان می دهد. اگر شروع به خواندن زبان بدن همسرتان کنید، درک ناخودآگاهی از پاسخ ها و افکار او خواهید داشت.
ممکن است متوجه الگوی رفتار آنها شوید یا احساسات واقعی آنها را در مورد چیزهای خاصی تشخیص دهید. این مشاهدات به شما کمک می کند که چگونه شریک زندگی خود را هر روز بهتر درک کنید.
5. درباره دوران کودکی آنها سوال بپرسید
دوران کودکی ما تا حد زیادی بر شخصیت ما تأثیر می گذارد. شخصیت فرد را شکل می دهد و به درک او از محیط اطرافش اطلاع می دهد.
یادگیری نحوه درک شریک زندگی خود مستلزم به دست آوردن بینشی از گذشته شریک خود است، زیرا آنها می توانند اطلاعات کلیدی در مورد چیزهای شکل دهنده در دوران کودکی خود را که اکنون با خود دارند، آشکار کنند.
با پرسیدن سوالات یا یادآوری چیزهایی که در مورد گذشته خود ذکر کرده اند، می توانید انگیزه ها و پاسخ های آنها را بهتر درک کنید. شما می توانید بگویید که آیا یک تجربه آسیب زا از دوران کودکی آنها دلیل طغیان یا گوشه گیری آنها است یا علت دیگری دارد.
6. قدردانی خود را نشان دهید
یادگیری درک شریک زندگیتان آسانتر خواهد بود اگر شریکتان مراقب شما باشد تا بتوانید احساسات و انگیزههای واقعی او را درک کنید.
تحقیقات نشان می دهد که ابراز قدردانی شما منجر به بهبود رضایت از رابطه می شود و هنگامی که مردم در روابط خود شادتر باشند، احساس راحتی بیشتری با شریک زندگی خود می کنند.
اگر قدردانی و عشق خود را نسبت به شریک زندگی خود نشان دهید، به احتمال زیاد او در مورد خود با شما صحبت می کند و سعی نمی کند احساسات خود را در اطراف شما پنهان کند.
قدردانی می تواند به آنها نشان دهد که برایشان ارزش قائل هستید و باعث می شود احساس کنند که آنها به اندازه کافی پذیرفته شده و راحت هستند.
7. سبک ارتباطی آنها را بیاموزید
هر فردی بر اساس فرهنگ، شخصیت و تجربیات خود سبک ارتباطی متفاوتی دارد. برخی افراد با استفاده از کلمات مستقیماً با بیان دقیقاً احساس خود ارتباط برقرار می کنند و برخی دیگر این کار را با استفاده از ارتباط غیر مستقیم انجام می دهند.
برخی افراد از صحبت کردن در مورد خود احساس ناخوشایندی می کنند، بنابراین ممکن است از اعمال یا حرکات خود برای انتقال احساس خود استفاده کنند. به ترکیب منحصربفرد روشهای ارتباطی که همسرتان برای درک بهتر شما و خودش استفاده میکند، توجه داشته باشید.
8. دور شوید
دعوا برقراری ارتباط نیست.
برای همه زوج ها اختلاف و دعوا طبیعی است . با این حال، اگر رویکرد درستی نداشته باشید، اینها می توانند معکوس باشند. گاهی اوقات، دور شدن از دعوا به شما کمک می کند دیدگاه شریک خود را بهتر درک کنید.
به جای اینکه به یکدیگر اتهام بزنید، نفس عمیقی بکشید و دور شوید. به خود این فرصت را بدهید که در مورد گفته ها و اعمال شریک زندگی خود فکر کنید. تامل در مورد چیزها ممکن است به شما کمک کند یکدیگر را بهتر درک کنید.
9. حماقت ها و اشتباهات را بپذیرید
تنها راه برای درک شریک زندگی تان این است که با یکدیگر روراست باشید. بخش بزرگی از این امر پذیرش اشتباهات و مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود است زیرا بر رفتار شریک زندگی شما نسبت به شما تأثیر می گذارد.
آسیب پذیری و مسئولیت پذیری شما باعث می شود که شریک زندگی شما در حضور شما احساس امنیت کند. آنها کمتر احساس میکنند مورد قضاوت قرار میگیرند و از این رو راحتتر با موقعیت و شما کنار می آیند. یادگیری نحوه درک شریک زندگی خود مستلزم این است که به او فرصت دهید تا شما را نیز درک کند.
10. عزیزانشان را بشناسند
عزیزان نه تنها در شکلدهی یک فرد، بلکه در پاسخ دهی به نیازهای او نیز نقش مهمی دارند. آنها پنجره ای هستند به اینکه شریک زندگی شما چه کسی است، پس آنها را بشناسید.
اجازه دهید بین شما و عزیزان شریکتان اعتماد ایجاد شود. آنها ممکن است بتوانند جزئیاتی را در مورد شریک زندگی شما به اشتراک بگذارند که ممکن است شما متوجه آنها نشده باشید، یا به سادگی می توانند به عنوان تجسم افرادی باشند که شریک زندگی شما برای آنها ارزش قائل است.
11. از آنها در مورد نیازها و خواسته هایشان بپرسید
حدس زدن می تواند سرگرم کننده باشد، اما با گذشت زمان می تواند خسته کننده باشد. بنابراین، به جای تلاش برای حدس زدن نیازهای همسرتان ، ادامه دهید و از آنها بپرسید.
نیازها و خواستههای مردم با توجه به اینکه چه کسی هستند و برای چه چیزی ارزش قائل هستند مشخص میشود. بنابراین، میتوانید با پرسیدن مستقیم نیازهای شریک زندگیتان، یاد بگیرید که چگونه آنها را درک کنید. این به آنها اجازه میدهد تا بدانند که برایتان مهم است و در عین حال تصویر واضحی از اینکه شریک زندگیتان کیست به شما میدهد.
12. حامی شریکتان باشید
زمان های سخت جنبه های کلیدی شخصیت و مکانیسم های مقابله ای فرد را نشان می دهد. بنابراین، زمانی که شریک زندگی شما دوران سختی را پشت سر می گذارد، زمانی را برای حمایت مهربانانه خود از او اختصاص دهید.
حمایت می تواند اطمینان حاصل کند که شریک زندگی شما می تواند به شما اعتماد کند و در مواقع سخت، احساس و دلیل خود را به راحتی آشکار می کند. این به شما کمک می کند تا بفهمید که چگونه شریک زندگی خود را بهتر درک کنید.
13. به مرزهای آنها احترام بگذارید
تنها اگر شریک زندگی تان در اطراف شما آزاد باشد، می توانید آنها را درک کنید. نقش مهمی که می توانید برای اطمینان از این اتفاق بازی کنید، احترام به مرزهای شخصی آنهاست.
اگر مرزهای شریک زندگی خود را زیر پا بگذارید، احتمال اینکه او نسبت به شما خصمانه یا سرد شود بسیار بیشتر است. آنها ممکن است دفاع خود را در اطراف شما به عنوان راهی برای محافظت از فضای خود بالا برده باشند، که می تواند درک آنها را بسیار دشوار کند.
سعی کنید به مرزها و فضای شخصی همسرتان احترام بگذارید . با انجام این کار می توانید کاری کنید که شریک زندگی تان به شما اعتماد کند و در نتیجه با سرعت خودش برای اینکه با شما صحبت کند، داوطلب شود.
14. حضور داشته باشید
مشغول کاری؟ در افکارت گم شدی؟
وقتی در اطراف شریک زندگی خود هستید، حضور واقعی داشته باشید، زیرا این فرصتی را به شما می دهد تا به چیزهایی در مورد شریک زندگی خود توجه کنید. اگر لحظه ای به آنها توجه نکنید، ممکن است آنها را احساس نکرده و به مرور درک این اساسات از کنترل شما خارج شود.
با حضور واقعی خود، می توانید یاد بگیرید که چگونه شریک زندگی خود را بهتر بشناسید ، زیرا این کار باعث می شود بدانند که شما برای آنها مهم هستید. آنها با سهولت بیشتری با شما صمیمی می شوند و به شما فرصتی می دهند تا آنها را بهتر درک کنید.
15. با یک متخصص مشورت کنید
گاهی اوقات هر کاری با کمک یک متخصص به بهترین وجه انجام می شود.
اگر درک شریک زندگی خود را چالش برانگیز می دانید، می توانید با یک درمانگر مشورت کنید . آنها می توانند ابزارهای مفیدی را در اختیار شما قرار دهند تا مشکل خاص شما را برطرف کرده و درک بین شریک زندگی و خودتان را تسهیل کنند.
افکار نهایی
اگرچه ممکن است برای درک احساسات، اقدامات و واکنشهای شریکمان کار بیشتری لازم باشد، اما در نظر گرفتن مراحل ذکر شده در بالا میتواند ارتباط بین شما و همسرتان را بهبود بخشد.
شما باید یک محیط باز ایجاد کنید و تلاش آگاهانه ای برای یادگیری بیشتر در مورد شریک زندگی خود انجام دهید. به جای اینکه منتظر بمانید تا درک شهودی ایجاد شود، مسائل را به دست خود بگیرید.
برای اینکه یاد بگیرید چگونه شریک زندگی خود را درک کنید، زمانی را برای ادامه یادگیری در مورد شریک زندگی خود اختصاص دهید تا بهبود و رشد در رابطه شما تسهیل شود.
نمونه ای از عدم شناخت کافی قبل از ازدواج
مرد 44 ساله در حالی که بیان می کرد از همه آن هایی که زندگی مرا به نابودی کشانده اند و سرنوشت من و فرزندانم را این گونه رقم زدند هیچ گاه نمی گذرم درباره ماجراهایی که آن ها را سوءظن نمی داند به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد توضیح داد.
روزنامه خراسان نوشت: وی گفت: 24 ساله بودم که روزی هنگام بازگشت از محل کارم چشمان دختری بلند قامت مرا در گوشه خیابان میخکوب کرد. فقط در یک لحظه به آن دختر دلباختم به طوری که گویی همه سعادت و آینده ام در گرو یک لبخند او بود. آن روز آن قدر «فرشته» را تعقیب کردم تا بالاخره شماره تلفن منزلشان را گرفتم و از یک باجه تلفن عمومی به او زنگ زدم.
این گونه رابطه من و فرشته آغاز شد تا این که مدتی بعد تصمیم به ازدواج با او گرفتم چرا که خانواده اش وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و در حاشیه شهر مستاجر بودند .به همین دلیل فکر می کردم چنین دختری توقع زیادی از من ندارد و در روزهای سخت مرا تنها نمی گذارد.
خیلی زود زندگی مشترک ما که با یک عشق و لبخند خیابانی شکل گرفته بود به مسیر همدلی و همراهی کشیده شد و من همه تلاشم را به کار می بردم تا او احساس خوشبختی کند ولی همسرم هر روز با یک بهانه واهی مشاجره و درگیری به راه می انداخت. او مدعی بود در خانه حوصله اش سر می رود و باید اوقاتش را در پارک ها یا منازل دوستانش بگذراند. مادرش نیز که در دوران نامزدی ادعا می کرد باید مقابل رفتارهای اشتباه دخترش بایستم حالا از او پشتیبانی می کرد که هر زنی نیاز به تفریح و سرگرمی دارد چرا که همسرم باردار نمی شد و همین موضوع دستاویزی برای لجبازی با من و رفت و آمدهای بی حد و حساب با دوستانش شده بود.
بالاخره پس از پنج سال مداوا و رفتن نزد پزشکان زیاد صاحب دختری زیبا شدیم و سه سال بعد هم خداوند پسری به ما عطا کرد، اما مشکلات حاد زندگی ما از زمانی شکل گرفت که همسرم مدعی بود من با زنان و دختران غریبه ارتباط دارم.
نمی دانستم چگونه به او ثابت کنم که من با هیچ کس ارتباطی ندارم و از صبح تا شب در بازار کار می کنم تا مخارج زندگی را تامین کنم.
در این میان خودروی پژو 405 من همواره دست همسرم بود تا با خانواده اش به تفریح برود یا امور شخصی خودش را انجام بدهد .بارها با همین خودرو تصادف کرد و من هر بار خسارت آن را می پرداختم ولی همسرم هیچ گاه برای خرید لوازم منزل یا فروش لوازم قدیمی از من اجازه نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد.
از آن روز به بعد با حجاب و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را شنیدم که تلفنی با فردی در آن سوی خط صحبت می کرد اما سخنان او نشان از یک ارتباط نامتعارف مخفیانه داشت.
من که از مدت ها قبل به او سوءظن داشتم به همان شماره ای که روی آن نام «مهین» ثبت شده بود زنگ زدم که مردی تماسم را پاسخ داد ولی بلافاصله تماس را قطع کرد به همین دلیل فرشته را تحت فشار قرار دادم تا حقیقت ماجرا را بگوید. او هم که دیگر چاره ای نداشت در حالی که می گفت غلط کردم، ادعا کرد با آن جوان از حدود دو ماه قبل آشنا شده است و تنها یک بار آن جوان غریبه را ملاقات کرده است و …
با این حرف های همسرم دنیا روی سرم خراب شد و ناخودآگاه به یاد چگونگی آشنایی خودم و فرشته افتادم. با خودم فکر می کردم وقتی سرآغاز عشقی در خیابان باشد عاقبتی جز این نخواهد داشت .تازه آن جا بود که فهمیدم همسرم در دوران مجردی اش و با معرفی یکی از دوستانش نیز با جوان دیگری ارتباط داشته و زمانی که من به خواستگاری اش رفتم با آن جوان قطع ارتباط کرده است و …
این در حالی است که همسرم به خاطر همین آشنایی خیابانی به من نیز اعتماد ندارد و با رفتن نزد رمال و هک کردن گوشی تلفنم بر این اختلافات دامن می زند. دیگر تحمل این وضعیت برایم امکان پذیر نیست و تنها چاره رهایی از این کابوس های وحشتناک را در طلاق می بینم.