- ما در مواجهه با یک اثر هنری، سیستم پاداشمان را فعال میکنیم
ژان پیر شانژو، متخصص مغز و اعصاب و استاد موسسهی 《 کلژ دو فرانس 》، اولین کسی است که مکانیسمهای عصبی را در ارزیابی زیبایی کشف کرده است.
در ذهن ما چه میگذرد؟ ابتدا مغز ما یک اثری هنری را مانند سایر اشیا درک میکند؛ با این تفاوت که سطح اثر نور را منعکس میکند. اینجاست که زیبایی چیزی نسبتا منحصر بفرد را ایجاد میکند. ژان پیر شانژو نتیجه میگیرد: شبکیهی چشم، پرتوهای نور را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که در مغز ما از قشر بینایی به قشر پیشپیشانی منتشر شده و سیلی از دوپامین را آزاد میکنند… هورمون لذت!
چرخههای احساسات فعال میشوند. تماشای اثر هنری مانند یک پاداش عمل میکند. پزشک متخصص یادآوری میکند:《 زیبایی برای بشر الزامی است چراکه به ما احساس خوبی منتقل میکند.》
- هنر، حس همدلی ما را بیدار میکند
به عقیدهی افلاطون:《 اولین دارایی، سلامتی و دومین آن زیبایی است.》
در سالهای اخیر، مطالعات عصبشناسی نگرش فیلسوفهای عهد باستان را تایید کرده است: تماشای یک اثر هنری و نواختن موسیقی اثرات مستقیمی روی مغز ما دارد. پیر لومارکی، متخصص مغز و اعصاب، معتقد است که هنر، مغز ما را نوازش میکند. کتاب او 《 پرترهی مغز به عنوان هنرمند 》، توضیح میدهد که تماشای یک اثر هنری قشر پیشانی، جایگاه منطق، را تحریک میکند ( مثلا هنگامی که در پی درک چارچوب هنر معاصر هستیم ). اگر از آن خوشمان بیاید، مغز ما درخشش، تمایز و رنگها را افزایش میدهد تا به طور کامل از آن بهرهمند شویم. خیلی سریع نورونهای آینهای یعنی نورونهای همدلی خود را فعال میکنیم. حتی شگفتانگیزتر از آن، شکنج دوکیشکل دوجانبه نیز فعال میشود. این بخش، ناحیهی درگیر در شناختن چهرههاست: یک تابلوی زیبا را همانند فرد مورد علاقهمان میبینیم!
تمام این موارد بر سلامتی ما اثر میگذارد. اخیرا تحقیقی از پژوهشگران کالج دانشگاهی لندن در مجلهی “British Journal of Psychiatry ” منتشر شده است که نتیجهگیری میکند بازدیدهای فرهنگی، ریسک ابتلا به افسردگی را کاهش میدهد: هنگامی که چندین بار در سال به سینما، تئاتر یا موزه میرویم، ریسک ابتلا به افسردگی با رسیدن به سالمندی حداقل ۳۲% کاهش مییابد. این آمار برای کسانی که یک بار در ماه یا بیشتر به این مکانها میروند، به حداقل ۴۸% میرسد.
- هنر، احساسات و مهارتهای حرکتی را تحریک میکند
تعداد بیمارستانهایی که فواید هنر را به طور علمی آزمایش میکنند، بیش از پیش افزایش یافته است. شهر تور در فرانسه در این زمینه پیشگام است: در آنجا دانشکدهی پزشکی و مرکز بیمارستانی، کارگاههای هنردرمانی را پیشنهاد میدهند. تور هم چنین مبدا مدرسهی هنردرمانی《 اکول دو آرت تراپی 》است که آموزشهای آن در شهر گرونوبل، لیل و همینطور در کره منتشر میشود و امکان دستیابی به مدرک رسمی هنر درمانگر را فراهم میکند که از نظر دولت معتبر است. با این تفاوت جزئی که هنر درمانی سنتی، تخصصی است که زیر مجموعهی حوزهی روانشناسی محسوب میشود و هنردرمانی مدرن، زیرمجموعهی پیراپزشکی است. این حرفه در حال گسترش است. ریچارد فورستیه، بنیانگذار 《 اکول دو تور 》، میگوید:《 امروزه هنر درمانی در هر زمینهای وجود دارد، از خدمات پیرپزشکی گرفته تا زندانها یا کمک به افراد بیخانمان. 》
- هنر، اعتماد به نفس را تقویت میکند
هنر تجربهای است که سطوح بسیاری دارد. علاوه بر تحریک احساسات و مهارتهای حرکتی، ارتباط با زیبایی و نگرشی که از جهان به ما هدیه میکند، اعتماد به نفس را تقویت میکند. هوارد استیگر، متخصص اختلالات تغذیه در بیمارستان دوگلاس شهر مونترآل، دو سال پیش آزمایشی انجام داد تا تاثیر بازدید از موزهی هنرهای زیبای مونترآل را بر افرادی که از بیاشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی رنج میبرند، ارزیابی کند. آن ها باید مسیر ویژهای را در میان آثار هنری طی میکردند و پس از استراحتی برای ناهار در یک کارگاه خلاقیت شرکت میکردند. نتایج آزمایش در مجلهی ” The Arts of Psychotherapy ” منتشر شد: با اینکه این بازدید اثرات قابل توجهی بر نشانههای اختلال غذایی شرکتکنندگان نداشت، سطح اضطرابشان را کاهش داد. چندین نفر از آن ها معتقدند کارگاه خلاقیت زیباترین زمان روزشان بود چراکه در آن میتوانستند بدون فشار برای اجرا، کار با مواد را تجربه کنند.
- نقش نور و رنگها
رنگها و نور که دو عنصر سازندهی اثر هنری هستند، تاثیر قابل توجهی بر سلامتی ما دارند. در سال ۱۹۰۳، نیلز ریبرگ فینسن دانمارکی به خاطر تحقیقاتش بر اثرات درمانی نور که منجر به نوردرمانی شد، جایزهی نوبل پزشکی را دریافت کرد. کشورهای همسایهی شمالی فرانسه در نوردرمانی برای مقابله با افسردگی فصلی و بیخوابی تبحر دارند. نور به عنوان تنظیم کنندهی موثر هورمونها مانند ملاتونین و مواد مغذی مانند ویتامینD اثر مهمی بر بدن، ذهن و رفتار ما دارد. رنگها روی درک حسی ما عمل میکنند. این نتیجهای است که لئوناردو داوینچی پانصد سال پیش از ایجاد سیستمی آرامشبخش با استفاده از رنگهای متضاد به دست آورد. کشفی که علم در سال ۱۹۵۶ تحت عنوان 《 قانون تضادها 》شرح داد: سلولهای سیستم بینایی که با رنگ قرمز تحریک میشوند، توسط رنگ سبز مهار میشوند؛ سلولهایی که با رنگ زرد تحریک میشوند، با آبی مهار میشوند و آنهایی که با رنگ سفید تحریک میشوند، با سیاه مهار میشوند ( و بالعکس ). از آنجا بود که فرنان لژه (هنرمند فرانسوی) با دکوراسیونش برای بیمارستان سن_لو به طرفداری از عقیدهی 《 درمان با رنگها 》 پرداخت یا ماتیس (هنرمند فرانسوی) تابلوی نقاشی را به صندلی خوبی تشبیه کرد که خستگی را رفع میکند.