ناامنی غذایی با چاقی در سایر سنین می تواند مرتبط باشد که علل مختلفی برای این پدیده مطرح است. اینکه ناامنی غذایی و چاقی می تواند همزمان وجود داشته باشد لزوماً به این معنی نیست که ناامنی غذایی می تواند با چاقی رابطه علت و معلولی داشته باشد. هم ناامنی غذایی و هم چاقی می توانند پیامدهای مستقل درآمد کم باشند.
چاقی پدیده ای است که علاوه بر ارتباط با سیستم هورمونی بدن، عوامل ژنتیکی و عوامل زیست محیطی، با تغذیه و فعالیت بدنی افراد ارتباط تنگاتنگ دارد.
آنچه مسلم است در شرایط عدم دسترسی به مواد غذایی بویژه در شرایط فقر و محرومیت، سوخت و ساز بدن دستخوش تغییراتی می شود که در بدن سنین مختلف به اشکال مختلف ظاهر می شود.در کودکان زیر 5 سال که در سنین رشد سریع قرار دارند، نیاز فوری و دائمی به مواد مقوی و مغذی برای رشد و نمو وجود دارد و در صورت کمبود مواد مورد نیاز، بدن شروع به برخی فعالیت های جبرانی خواهد کرد که البته در این سنین به صورت کم وزنی و لاغری، و در شرایط طول کشیده و مزمن به صورت کوتاه قدی بروز می کند.
مطالعات متعدد در جهان نشان داده است که ناامنی غذایی با چاقی در سایر سنین می تواند مرتبط باشد که علل مختلفی برای این پدیده مطرح است. اینکه ناامنی غذایی و چاقی می تواند همزمان وجود داشته باشد لزوماً به این معنی نیست که ناامنی غذایی می تواند با چاقی رابطه علت و معلولی داشته باشد. هم ناامنی غذایی و هم چاقی می توانند پیامدهای مستقل درآمد کم باشند.
برخی عواملی که می توانند علت چاقی در زمان ناامنی غذایی و محدودیت دسترسی به غذای مغذی را توضیح دهد، بر اساس مطالعات متعدد بین المللی به شرح زیر می باشد:
آنچه مسلم است در شرایط عدم دسترسی به مواد غذایی بویژه در شرایط فقر و محرومیت، سوخت و ساز بدن دستخوش تغییراتی می شود که در بدن سنین مختلف به اشکال مختلف ظاهر می شود.در کودکان زیر 5 سال که در سنین رشد سریع قرار دارند، نیاز فوری و دائمی به مواد مقوی و مغذی برای رشد و نمو وجود دارد و در صورت کمبود مواد مورد نیاز، بدن شروع به برخی فعالیت های جبرانی خواهد کرد که البته در این سنین به صورت کم وزنی و لاغری، و در شرایط طول کشیده و مزمن به صورت کوتاه قدی بروز می کند.
مطالعات متعدد در جهان نشان داده است که ناامنی غذایی با چاقی در سایر سنین می تواند مرتبط باشد که علل مختلفی برای این پدیده مطرح است. اینکه ناامنی غذایی و چاقی می تواند همزمان وجود داشته باشد لزوماً به این معنی نیست که ناامنی غذایی می تواند با چاقی رابطه علت و معلولی داشته باشد. هم ناامنی غذایی و هم چاقی می توانند پیامدهای مستقل درآمد کم باشند.
برخی عواملی که می توانند علت چاقی در زمان ناامنی غذایی و محدودیت دسترسی به غذای مغذی را توضیح دهد، بر اساس مطالعات متعدد بین المللی به شرح زیر می باشد:
منابع محدود و عدم دسترسی به غذاهای سالم و مغذی:
محلههای کمدرآمد معمولاً فاقد خواربارفروشیهای دارای مواد غذایی متنوع و با ارزش غذایی و قیمت نسبتا بالا مانند انواع میوهها، سبزیجات، غلات کامل و محصولات لبنی کمچرب با کیفیت بالا هستند. به خصوص حمل و نقل اینگونه کالا ها به برخی مناطق محروم محدودتر است. در عوض ساکنان محله هایی که دسترسی بهتری به این نوع فروشگاه ها دارند معمولاً رژیمهای غذایی سالمتری دارند که این خود خطر چاقی را کاهش میدهد. به گفته سازمان جهانی خوار و بار و کشاورزی USDA، دسترسی به وسیله نقلیه شاید مهمترین عامل تعیین کننده برای دسترسی یا عدم دسترسی یک خانواده به غذای با کیفیت و کافی باشد. خانوارهایی با منابع کمتر مثلا فاقد وسیله نقلیه شخصی یا توانایی پرداخت هزینه رفت و آمد برای خرید مواد غذایی، به طور قابل توجهی کمتر احتمال دارد خرید منظم غذا داشته باشند. در صورت در دسترس بودن، غذای سالم – به ویژه محصولات تازه – اغلب در محله های کم درآمد از کیفیت پایین تری برخوردار است.
جوامع کم درآمد، رستوران های فست فود بیشتری به ویژه در نزدیکی مدارس دارند،
رستوران ها بسیاری از غذاهای پر انرژی و فاقد مواد مغذی را با قیمت های نسبتا پایین سرو می کنند. مصرف مکرر فست فودهای پر کالری و دارای مواد مغذی محدود مانند فلافل می تواند منجر به افزایش وزن شود.
منابع محدود وعدم دسترسی به غذاهای سالم و مقرون به صرفه:
منابع مالی محدود خانوارهای کم درآمد و هزینه بالای مواد غذایی با ارزش و سالم می تواند سهم قابل توجهی در چاقی داشته باشد در حالی که غلات تصفیه شده، قندهای افزوده شده و چربی ها عموماً ارزان، خوش طعم و به آسانی در جوامع کم درآمد در دسترس است. خانوارهایی که منابع محدودی برای خرید غذای کافی دارند اغلب سعی می کنند برای افزایش بودجه غذایی خود با خرید غذاهای ارزان و کم کیفیت و پرانرژی که سیر کننده هستند خانواده را سیر کنند که این شیوه تغذیه به دلیل مصرف بیش از حد کالری، با چاقی مرتبط است.
چرخه های محرومیت از غذا و پرخوری:
کسانی که کمتر غذا می خورند یا برای تامین غذای خانواده از برخی وعده های غذایی خود صرف نظر می کنند وقتی غذا در دسترس قرار می گیرد، ممکن است در خوردن زیاده روی کنند که در صورت تکرار این شیوه، به افزایش وزن منجر شود. چرخه های محدودیت غذایی یا محرومیت همچنین می تواند منجر به اختلال در رفتارهای غذایی شود.
سطوح بالای استرس، اضطراب و افسردگی:
اعضای خانواده های کم درآمد، از جمله کودکان، ممکن است با سطوح بالایی از استرس و سلامت روانی ضعیف مواجه شوند (اضطراب، افسردگی) . وجود فشارهای مالی و عاطفی ناشی از ناامنی غذایی، کار با دستمزد کم، عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی، حمل و نقل ناکافی، مسکن بد، خشونت در محله و عوامل دیگر، ارتباط با چاقی در کودکان و بزرگسالان را در مطالعات متعدد نشان داده است. حتی بین استرس یا افسردگی مادر و چاقی کودک ارتباطاتی نشان داده شده است. استرس مادر در ترکیب با ناامنی غذایی ممکن است بر وضعیت وزن کودک تأثیر منفی بگذارد. استرس و سلامت روان ضعیف ممکن است به افزایش وزن از طریق تغییرات هورمونی و متابولیک ناشی از استرس و همچنین رفتارهای غذایی ناسالم و کم تحرکی منجر شود. مادرانی که با افسردگی یا ناامنی غذایی دست و پنجه نرم می کنند بطور ناخودآگاه شیوه های تغذیه نامطلوبی نیز برای کودکان بکار می برند.
فرصت های کمتر برای فعالیت بدنی:
شواهد جدید نشان می دهد ناامنی غذایی با فعالیت بدنی کمتر مرتبط است. محلههای کمدرآمد نسبت به محلههای با درآمد بالاتر معمولا امکانات کمتری برای فعالیت بدنی مانند پارک ها، فضاهای سبز، امکانات تفریحی و سالن های ورزشی دارند. دسترسی محدود به چنین منابعی یک عامل خطر برای چاقی است. کودکان خانوارهای کم درآمد کمتر در ورزش های سازمان یافته شرکت می کنند. حتی هزینه حمل و نقل در این خانوارها نیز مانعی برای مشارکت فرزندان در مناطق کم درامد در فعالیت های بدنی جمعی است.
بر اساس جمیع نتایج بدست آمده از مطالعات، محرومیت های غذایی مزمن بر اساس شرایط افراد می تواند تاثیرات مختلفی در گروه های سنی مختلف داشته باشد که در هر حال منجر به سوء تغذیه از نوع چاقی یا لاغری خواهد شد. وجود اضافه وزن و چاقی نشانه کفایت دریافت بویژه در سنین رشد و در مادران باردار نمی باشد و توجه به کیفیت تغذیه و ارزش غذایی مواد مورد استفاده، در تامین رشد و تکامل مناسب برای کودکان و جنین در بدن مادر باردار، از نکات بسیار مهمی است که به شکل یک بحران جدی باید مورد توجه در جامعه قرار گیرد و باید توجه داشت که غفلت از تغذیه، بالندگی علمی و نبوغ انسانی در نسل آینده آن جامعه را زیر سوال برده و نتایج فاجعه بار و غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت.